مفهوم رهبری خدمتگزار در اصل از نظریه رهبری کاریزماتیک ناشی میشود و طبق نظر بسیاری از صاحبنظران، انگیزش اولیه برای رهبری، میل به خدمت است. گرین لیف که ابداع کننده چنین سبک رهبری است، فلسفه آن را " توجه داشتن به دیگران و توانایی بالا برای خدمت کردن به آنان" بیان میکند و رهبران خدمتگزار را چنین تعریف میکند: "رهبران خدمتگزار روی خدمترسانی به دیگران تأکید میکنند و منافع شخصی را فدای منافع دیگران میکنند تا افراد از درایت و اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار شوند". او ادامه میدهد که فرایند رهبری خدمتگزار با یک احساس طبیعی شروع میشود که در آن فرد میخواهد در ابتدا خدمترسانی کند سپس با یک انتخاب هوشمندانه، مشتاق میشود که افراد را رهبری کند. همان طور که معلوم شد این شخص با کسی که فقط رهبر است فرق دارد و تفاوت آن از اینجا روشن میشود که رهبر خدمتگزار در ابتدا به رفع احتیاجات اولیه افراد میپردازد. گرین لیف همچنین بیان میکند که بهترین آزمون برای اینکه بدانیم رهبری خدمتگزار وجود دارد، این است که این سؤالات پرسیده شود: آیا افرادی که به آنها خدمت رسانی میشود رشد شخصیتی پیدا کردهاند؟ آیا افرادی که به آنها خدمترسانی میشود سالمتر، خردمندتر، آزادتر و مستقلتر شدهاند؟ آیا افراد خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار شده اند؟ آیا افراد سودمندتر شده اند و یا اینکه حداقل زیان نکرده اند؟ از رهبری خدمتگزار تعریفهای زیادی شده است. لوب (LAUB) دراین زمینه میگوید: "یک مفهوم و تمرینی از رهبری است که رهبر، ارزشها و توسعه و مصلحت افراد را مدنظر میگیرد و رهبر قدرتها را بین افراد تقسیم میکند و سعی میکند انتظار و هدف افراد سازمان را برآورده کند". وی نیز در مورد رهبران خدمتگزار میگوید: "رهبران خدمتگزار کسانی هستند که نفع شخصی را کنار میگذارند و سعی میکنند نیازهای عاطفی، معنوی و فیزیکی دیگران را برآورده کنند". همچنین دفت (DAFT) در سال 1999، چهار قاعده اخلاقی مربوط به رهبری خدمتگزار را بیان میکند که عبارتند از:
1) خدمت رسانی به دیگران (قبل از خدمت به خود)
2) گوش دادن به خواسته های دیگران و تصدیق گفتههای آنان
3) ایجاد اعتماد در دیگران
4) رشد دادن افراد از طریق تغذیه روحی و روانی.
البته مهمترین عامل برای رهبر خدمتگزار، اعتمادسازی بین پیروان است که می توان از راههای زیر، این اعتمادسازی را ایجاد کرد:
1) اختیاردادن خالصانه به پیروان
2) به سرعت پیروان را درگیر کار کردن
3) متعهد و ثابت قدم بودن خود
4) توسعه مهارتهای رهبری و پرورش دادن ریسک
5) انتخاب یک سبک مناسب مدیریت.
با توجه به تعریفهای یادشده، پرسشنامه سادهای وجود دارد برای اینکه بدانید شما رهبری خدمتگزار هستید یا خیر؟ سؤالات این پرسشنامه را می توان به شرح موارد درپی آمده ملاحظه کرد:
1) آیا افراد باور دارند که شما به عنوان رهبر، نفع شخصی را کنار گذاشتهاید؟
2) آیا افراد باور دارند که شما به عنوان رهبر، به عقاید و نظرات آنها گوش و ارزش می دهید ؟
3) آیا افراد باور دارند که شما به عنوان رهبر، از مشکلات زندگی آنها باخبر هستید؟
4) آیا وقتی افراد با مشکل روبرو میشوند، به نزد شما می آیند؟
5) آیا افراد با اختیار از دستورات شما پیروی می کنند؟
6) آیا وقتی با افراد هستید، آنها اهدافشان را در راستای هدفهای سازمانی می بینند؟
7) آیا افراد به دوراندیشی شما اطمینان دارند؟
8) آیا افراد باور دارند که شما می خواهید به آنها کمک کنید تا رشد و توسعه پیدا کنند؟
9) آیا افراد باور دارند به اینکه شما میخواهید سازمانی به وجود آورید که در جهان تفاوت اساسی داشته باشید؟
10) آیا وقتی افراد را رهبری میکنید، در آنها احساس قوی در ارتباط با سازمان به وجود میآید؟
هر کسی که به بیش از 7 مورد، جواب آری داده باشد، در راستای رهبری خدمتگزار قرار گرفته است. بنابراین به طور خلاصه، رهبری خدمتگزار وقتی ایجاد میشود، که رهبران فکر کنند در موقعیت یک خدمتگزار قرار گرفته اند و نفع دیگران را در درجه اول فعالیت خود قرار دهند و نیازهای آنها را برطرف نمایند. با توجه به گفته «نایر» تا زمانی که عامل موثر رهبری، قدرت باشد، ما نمیتوانیم به استانداردهای بالاتری از رهبری دست پیدا کنیم، بلکه ما باید خدمت را در هستهرهبری قرار دهیم تا جامعه به ترقی و پیشرفت دست یابد.