خدمتگزاری به نیازمندان
بیتردید یکی از مهمترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسانهای مشتاق فضائل و کمالات بوده است. از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بودهاند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق مینگریستهاند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شدهاند.
در این مجموعه مقالات، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زینالعابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشتباشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافهها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی کمال برداریم. ان شاء الله
خدمتگزاری به نیازمندان
حضرت علی بن الحسین علیه السلام در عرصه خدمت به محرومان آنچنان درخشیده، که موجب اعجاب و شگفتی همگان گردید و آنان خواهی، نخواهی دوستدار حقیقی امام سجاد علیه السلام گردیدند.
زمانی که تاریکی شب همه جا گسترده میشد و چشمهای مردم به خواب میرفت، آن حضرت اموال موجود خود را از درهم و دینار جمع میکرد و نان و آذوقه را که فراهم کرده بود، برمیداشت و شبانه به منزل محرومان و بینوایان میشتافت. آن حضرت در حالی که صورت خود را پوشانده بود آذوقهها و هدایا را به دوش میکشید و در سطح گستردهای به بیچارگان مساعدت مینمود.
امام باقر علیه السلام فرمود: «کان علی ابن الحسین علیه السلام یحمل جراب الخبز علی ظهره باللیل فیتصدق; (1) پیشوای چهارم علیه السلام کیسههای نان را در شبهای تاریک به دوش میکشید و به فقرا و نیازمندان تصدق مینمود.» و بر این اندیشه پافشاری میکرد که: «ان صدقة السر تطفیء غضب الرب; (2) صدقه پنهانی، خشم خداوند را فرو مینشاند.»
محمد بن اسحاق میگوید: عدهای از نیازمندان مدینه عادت کرده بودند که در ساعات معینی از شب، مرد ناشناسی به کمک آنان بیاید و او را به عنوان صاحب انبان به همدیگر معرفی میکردند. و آنان تا روز شهادت امام زینالعابدین علیه السلام وی را نمیشناختند. (3)
امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم حضرت علی بن الحسین علیه السلام دوبار برای خدا اموال خود را احسان نمود. (4)
امام سجاد علیه السلام همواره میفرمود: «سادة الناس فی الدنیا الاسخیاء و سادة الناس فی الاخرة الاتقیاء; (5) سرور و آقای مردم در دنیا سخاوتمندان و بخشندگان هستند و در جهان آخرت، پرهیزگاران سرآمد دیگران خواهند بود.»
عبدالکریم پاکنیا
خدمتگزاری مفهوم وسیع و گسترده ای دارد.این واژه تمام فعالیتهای مثبت و مفیدانسانها را در زمینه های :اجتماعی اقتصادی سیاسی فرهنگی و معنوی شامل می شود.این نکته را یادآور می شویم که : [خدمتگزاری] غیراز[ انجام وظیفه] است . برای روشنی و وضوح معنای خدمتگزاری لازم است مرزاین دو مشخص شود.
کسی که مسؤولیتی بر دوش دارد چه در بعد معنوی و چه در بعد مادی و درازای کار مزد دریافت می کند خدمتگزار نیست گر چه نتیجه تلاش او در راستای خدمت به خلق قرار می گیرد. خدمتگزار واژه ای است که با چگونگی عمل و نیت فردارتباط دارد.
البته اگر شخصی در انجام وظیفه اش کوتاهی نکرد و آن را به بهترین وجه انجام داد و علاوه هم و غم خویش را در رفع نارسائیهای زندگی مردم قرار داد و تابع یکسری مقررات خشک و دست و پاگیراداری نبود نام خدمتگزار بر او زیبنده و شایسته خواهد بود بنابراین هر خدمتگزار مالا به جامعه خدمت می کند ولی هر خدمتی خدمتگزاری نیست . 2
معلمی که علاوه برانجام دقیق وظایف برای رشد و شکوفایی شاگردان دل می سوزاند عالمی که علاوه بر تبیین احکام دین درامور خیر و مسائل زندگی مردم پیشگام است و با مبارزات و فداکاریهایش از لذتهای زندگی چشم می پوشد متمکنی که علاوه برانجان وظایف شرعی بااموال و دارائیش بانی مراکز سودمند می گردد و به نیازمندان امداد می رساند و بالاخره آن رزمند بسیجی که از ناموس وارزشهای دینی عاشقانه به دفاع بر می خیزد همه از نمونه های بارز خدمتگزاری بیشمارند. بدینسان می یابیم که در مفهوم خدمتگزاری گذشت فداکاری ایثار تحمل سختی و ناگواری واحساس هبستگی به همنوعان نهفته است .
با توجه به وصعت و گستردگی معنای خدمتگزاری می توان آن را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1. خدمتهای مادی .
2. خدمتهای معنوی .
تاسیس مدارس و موسسات مراکزامداد تلاشهایی از قبیل : امدادرسانی ساختن مدرسه دانشگاه مسجد پاک ورزشگاه و...از مقوله خدمات مادی است .
خدماتی مانند: تعلیم ارشاد پاسداری از عقیده واخلاق مردم تبلیغ ازارزشهای دینی ستیز با متجاوزان کوشش در راه استقلال و عزت و بالاخره فداکاری و فدا شدن در راه ایمان و عقیده از جمله خدمتهای معنوی شمرده می شوند.
خدمت امری است پسندیده اما آنچه ارزش آن را بالا می برد و یااز ارزشش می کاهد انگیزه هایی است که خدمت براساس آنها شکل می گیرد. برخی از هدف انگیزه خدمتشان احساس نوعدوستی وانسان گرایی است .اینان بر این باورند که خدمت مرز نژاد عقیده ایمان و... را نمی شناسد بلکه هر جاانسانی یافت شود که می توان به او خدمت کرد باید سراغش رفت . صاحبان این تفکر اصل خدمت را ملاک و معیار می گیرنداما به متعلق آن کاری ندارند.
البته این طرز تفکر در حد خودش در خور ستایش است اما کامل نیست .
انگیزه برخی از مردم در خدمت رسانی یک نوع داد و ستداست یعنی قدمی بر می دارند تا قدمی برایشان برداشته شود. دراین بینش محور خدمت جلب خدمتگزاری !ازارزشی برخوردار نیست زیرا نه انگیزه مردمی در آن وجود دارد و نه احساس نوعدوستی .
اینان خدمت می کنند تا به نام و نانی برسند شهرت و مقامی بدست آورند یا به اغراض واهدف سیاسی و مانند آن دست یابند عشق و علاقه به اصل خدمت ندارند بلکه انگیزه اساسی آنان مقاصداجتماعی و دنیایی است !
برخی ازافقی بالا به انسانها می نگرند و در بینش آنان همه مردم [عیال] خداوندند. خدمت به خلق در تفکر واندیشه اینان نوعی عبادت و تقرب به پروردگاراست . کار و خدمت صاحبان این فکر هم حسن فاعلی دارد و هم از حسن فعلی برخورداراست . به عقیده ایشان تنها مفید بودن عمل کافی نیست بلکه
باید فاعل نیز نیت و هدف خیر داشته باشد. صاحبان این نظر می کوشند که ضمن مفید شکل عمل روح معنویت را نیز بر آن حاکم سازند تا ثمره این حرکت خیرخواهانه آنان رااز منزل خودخواهی و هواپرستی خارج و منزل صفا واخلاص برساند .
پیدایش این نگرش تنها در سایه تفکر دینی و جهان بینی الهی ممکن است . در مقام ارزشگزاری خدمتها خدمت نشات گرفته ازاین جهان بینی ازارزشمندترین آنها به شمار می رود به همین جهت در فرهنگ دینی عمل و خدمتی مایه ارزش و عامل کمال آدمی است که انگیزه انجامش قرب و رضایت خداوند باشد.
خدمت به خلق وظیفه نیست ، بلکه لذتی است که :
سلامت و شادابی شخص را زیاد می کند.
به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن کامل پیام دکتر محمود احمدی نژاد به این شرح است:
آغاز سال تحصیلی را به همه دانش پژوهان ، دانشگاهیان ، فرهنگیان ، دانش آموزان ، دانشجویان و ملت بزرگ ایران صمیمانه تبریک عرض میکنم. ماه مهر برای ملت ما همواره با حال و هوای خاصی همراه است . ماه مهر حقیقتا ماه مهر است؟ چرا که یک جنبش عظیم و مجاهدت گسترده و یک تلاش همگانی برای کسب علم و معرفت آغاز میشود و فضای کشور عطرآگین به عطر مجاهدت در راه علم و کسب دانش، معرفت و تربیت نسلهای پی در پی است.
آغاز سال تحصیلی امسال مواجه شده است با شبهای قدر و شهادت امیر المومنان (ع) و روزهای ماه مبارک رمضان و همه آنها برای ما الهام بخش است . امیر مومنان (ع) به عنوان انسان کامل و امام مبین، الگوی همه بشریت در همه عصرها و نسل هاست. او باب علم پیامبر بزرگ الهی است؟ یعنی دروازه علم ، دریچه معرفت ، آستانه ورود به دنیای دانش و معرفت و نیکی ها، امام علی (ع) است. در شبهای قدر که قرآن نازل میشود - قرآن پایه علم ، تزکیه، حکمت و پایه تعالی بشر است - سرنوشت انسانها رقم زده میشود. تقارن این ایام برای ما بسیار الهام بخش است. ماه مبارک رمضان، ماه خودسازی است؟ خودسازی معنوی، علمی، شخصیتی و روحانی. آماده شدن برای ? 11?ماه تلاش و مجاهدت و ارتقای تعالی روحی و معنوی برای یک زندگی جاوید و ابدی . امسال لیالی قدر و بزرگداشت امام با آغاز سال تحصیلی و جنبش عظیم علمی مقارن شده است و این بسیار راهگشا، الهام بخش و مبارک است.
مجموعه آموزش و پرورش بزرگترین، موثرترین ، مهمترین و عزیزترین مجموعه کشور است. همین امروز جامعه فرهنگیان ما، مومنترین ، انقلابیترین و پاک ترین اقشار جامعه هستند. هیچ کاری با کار جامعه فرهنگی ما قابل مقایسه نیست. بزرگترین خدمات، بزرگترین ابتکارات و خلاقیتها ، پیشرفتهای علمی و معنوی و سیاسی جامعه و دستاوردهای اقتصادی در همه عرصهها مرهون دلسوزی ، فداکاری و تلاش صادقانه و مخلصانه جامعه فرهنگی است. من صمیمانه از همه آنها تشکر میکنم و دو سه نکته را عرض میکنم و پرسش امسال را طرح خواهم کرد.
دولت با همه توان، خودش را در کنار و در خدمت جامعه فرهنگی میداند؟ با مشکلات و مضایقی که هست و همگان اطلاع دارند. دولت با همه توان در تلاش است که بهترین فرصت و فضا را در حد امکان برای خدمتگزاری جامعه فرهنگی فراهم کند. همه تلاشها این است که سرمایهگذاری ها و دلسوزیهای دولت و جامعه فرهنگی متمرکز در مدرسه و در جهت علم آموزی و تربیت نسلهای مومن و شجاع باشد. من به جامعه فرهنگیان عرض میکنم به فضل الهی این تلاشها ثمر خواهد داد و جهشها و تحولات در راه است. امیدوارم و مطمئن هستم که با دستان پرمهر و کلام زیبا و آموزنده و پرورشدهنده فرهنگیان و معلمان امسال هم نسل نوجوان و نسل جوان ما یکبار دیگر عدالت، مهرورزی و پیشرفت همه جانبه کشور را خواهد شنید و خواهد آموخت و برای تحقق آن مصمم تر خواهدشد.
خطاب به دانش آموزان عزیز عرض میکنم که قدر فرصت و دوران جوانی و نوجوانی را بدانید. امروز شرایط برای شما مهیاست و مسوولیت و ماموریتهای بزرگ ملی و بینالمللی در برابر شماست. باید به سرعت راه کسب علم و معرفت و خودسازی را بپیمایید.
احترام به معلم، دل دادن به کلام معلم ، ارادت به معلم، این مقدمه و لازمه علم آموزی ، معرفت ، رسیدن و بدست آوردن فرصت برای کارهای بزرگ و بزرگ تر است . من مطمئن هستم و امیدوارم که نسل نوجوان و جوان ، قدر خودش ، قدر جامعه فرهنگی کشور و قدر فرصت خودسازی و علم آموزی را خواهد دانست.
و اما به مسوولین آموزش و پرورش هم توصیهای دارم. قدر جامعه فرهنگی را بدانید. قدر خدمت و خدمتگزاری به بهترینهای کشور و در بهترین عرصهها را بدانید. تلاشهای خوبی را دارید انجام میدهید. همه این تلاشها باید در متن جامعه فرهنگی همراه با جامعه فرهنگی و با کمک جامعه فرهنگی و مشارکت و نظارت آنها بیش از پیش گسترش پیدا کند. همه تلاشها برای خدمت به معلم و کلاس در رابطه معلم و دانش آموز باید متمرکز شود . خوشبختانه جهتگیری درست است اما باید همه امکانات و توانها را بسیج کنیم و دولت هم آماده است . ان شاءالله و به فضل الهی نخواهیم گذاشت امسال جامعه فرهنگیان ما با بعضی مشکلات مالی و بودجهای و کسریها مواجه شود. از هر کجا که لازم باشد، بتوانیم و قوانین اجازه دهد، این کار را خواهیم کرد تا جامعه فرهنگیان ما با آسودگی خاطر بیشتر - ان شاءالله - در خدمت تعالی کشور باشند.
و اما پرسش امسال؟ طی سه سال سه پرسش مطرح شد. پرسش اول درباره عدالت ، پرسش دوم درباره مهرورزی و پرسش سوم درباره پیشرفت و تعالی همه جانبه کشور و امروز درباره -خدمتگزاری> است. بهتر از من میدانید که بهترین انسانها نزد خدا ، نافعترین آنها برای خلق خداست . سوال کردند چه کسی بهترین انسانهاست. فرمودند: -خیر الناس انفعهم للناس> یعنی بهترین مردم کسی است که نافع تر و مفیدتر برای جامعه و مردم باشد. به تعبیر خودمان کسی که خدمتگزار تر باشد؟ یعنی همه زندگی و تمام عمر، توانایی و فرصتش را در اختیار خدمتگزاری به جامعه قرار دهد؟ خدمت علمی، خدمت فرهنگی ، تربیتی، اقتصادی ، فناوری ، سیاسی. خدمتگزاری به جامعه بالاترین جایگاه برای یک انسان نزد خداوند است که البته از مومنان و متقیان بر میآید.
سوال این است: -چه کنیم که خدمتگزار خوبی باشیم . راههای خدمتگزاری چیست ؟ چگونه باید خدمت کرد؟ چه عواملی دست به دست هم بدهند که روحیه خدمتگزاری درجامعه گسترش پیدا بکند؟ فواید و نتایج خدمتگزاری چیست؟ تاثیر خدمتگزاری روی فرد خدمتگزار چگونه است؟ تاثیرخدمتگزاری روی محیط اجتماعی ، روی منافع و مصالح یک ملت و در بسط فرهنگ مهرورزی و خدمتگزاری چیست؟ وظیفه آموزش و پرورش در این رابطه چیست؟ وظیفه دولت و مسوولین ، وظیفه رسانهها و اصحاب فرهنگ و تبلیغات در گسترش فرهنگ خدمتگزاری چیست ؟ آیا بدون روحیه خدمتگزاری در بین آحاد مردم، یک کشور و یک ملت میتواند به قلههای سعادت برسد ؟ آیا بدون روحیه خدمتگزاری ، مشکلات جامعه برطرف می شود ؟ آیا بدون روحیه خدمتگزاری فاصلهها و تبعیضها و محرومیتها برطرف خواهد شد ؟ سوال این است که چگونه خدمتگزار خوبی برای جامعه باشیم ؟ دانش آموزان چه میتوانند بکنند ، چگونه میتوانند به کشور، ملت و خانواده شان خدمت کنند ؟ جامعه فرهنگی ما چه میتواند بکند و همین طور بقیه اقشار امیدوارم که سال تحصیلی امسال سالی سرشار از نشاط ، پیشرفت و شادمانی برای همه ملت ما به ویژه جامعه فرهنگی و آموزش و پرورش ما باشد و از خدای متعال میخواهم که در این شبهای قدر زیباترین، کاملترین و بهترین سرنوشت را برای جامعه فرهنگی ، ملت ما و همه بشریت رقم بزند و آن هم ان شاءالله ظهور مولای هستی، نجات بخش همه بشریت، انسان کامل، مهدی موعود (ع) هست
عالمان خدمتگزارصاحبدلی به مدرسه شد زخانقاه بشکست صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این طریق را گفت این گلیم خویش بدر میبرد زموج وین جهد میکند که بگیرد غریق را مقدمه«اجتماعی بودن» انسان را به تعامل با دیگران وا میدارد تا بتواند به زندگی خود تداوم بخشد و راز اجتماعی شدن انسان «تداوم حیات» اوست . در عین حال، به دلیل غریزه «سود جویی» و «من خواهی» در همین تعاملات اجتماعی هم - که آنها را به دلیل منافع فردی پذیرفته است - حقوق دیگران را به نفع خود ضایع میسازد و در نتیجه، تودههای وسیعی مستضعف و فقیر برجای میگذارد . در مقابل، حکومتبا حربه «قانون و قدرت» مسئول جلوگیری از تعرض افراد به حقوق یکدیگر و یاری رساندن و خدمتبه مظلومان برای احیای حقوقشان است . اما نباید نقش دانایان و عالمان جوامع را نیز نادیده گرفت; زیرا آنان از درون جوامع و از موضعی همسطح با تودهها مقام بزرگ خدمتگزاری امت را ایفا میکنند و به واقع، خادمان معنوی مردم هستند . حضرت عیسی علیه السلام در اینباره میفرماید: «ان احق الناس بالخدمة العالم; (1) عالم، لایقترین افراد برای خدمتگزاری است .» همچنان که امام کاظم علیه السلام به معمر بن خلاد فرمود: «ان لله عبادا فی الارض یسعون فی حوائج الناس هم الآمنون یوم القیامة ومن ادخل علی مؤمن سرورا فرح الله قلبه یوم القیامة; (2) خداوند بندگانی در زمین دارد که در تامین نیازهای مردم میکوشند . آنها در روز قیامت ایمن هستند و هر کس مؤمنی را شاد کند، خداوند در روز قیامت دل او را شاد میسازد .» بنابراین، عالمان و دانشمندان بهترین الگوها برای خدمتگزاری به خلق میباشند . حال، درگلشن ابرار گذری میکنیم و گلچینی از خدمتگزاری آنان را به نظاره مینشینیم و از آنجا که دایره خدمتگزاری عالمان دین بسیار گسترده است، فقط به گوشههایی از زندگانی آن بزرگان در خصوص خدمت و انفاق به نیازمندان بسنده میکنیم . شهید سعیدییکی از دوستان آیت الله سعیدی میگفت: «در مسجد شهید سعیدی، صندوق خیریه و کمک به محرومان داشتیم که بعد از شهادت [آن عزیز]، این صندوق به کارش ادامه داد . روزی برای بررسی وضع [فرد] نیازمندی که توصیه شده بود، رفتیم . مردی را دیدیم که روی یک تخت چوبی نشسته بود و پاهایش قطع شده بود . وقتی ما را شناخت، سرش را به دیوار زد و گریه کرد و شاه را لعن کرد و گفت: من قبلا راننده ماشین مسافربری بودم که در یکی از شهرها تصادف کردم و در اثر آن، پاهایم قطع شد . این خانه را حاج آقا سعیدی برایم درست کرد و زندگی مرا ایشان اداره میکرد . شبها آخر وقتبه اینجا میآمد و یکی دو ساعت مینشست و با من صحبت و شوخی میکرد . او برای ما نان و روغن میگرفت و ... .» (3) شهید مدرس و دیگ غذاهمسر شهید مدرس میگفت: «آقا هر روز که از مجلس به خانه میآمد، یکی از لباسهایش کم میشد . وقتی علتش را میپرسیدم، میگفت: در راه به سائل دادم . روزی فقیری به خانه آمد و چون آقا چیزی نداشت، از من خواست دیگ آشپزخانه را به دکان بقالی ببرم و پول بگیرم . گفتم: غیر از این دیگ نداریم، گفت: اشکال ندارد .» (4) سیدعلی قاضی طباطبایی و خرید کاهویکی از علمای نجف اشرف میگفت: «دیدم آیت الله، عالم و عامل و عارف کامل آقای سیدعلی قاضی طباطبایی (استاد اخلاق علامه طباطبایی) در دکانی کاهو میخرید; ولی بر خلاف سایر مشتریها، کاهوهای غیرمرغوب و غیرقابل استفاده را جدا میکرد . او پول کاهو را هم داد و بعد حرکت کرد . من به دنبالش رفتم و عرض کردم: چرا کاهوهای خوب را جدا نکردید؟ گفت: فروشنده این کاهو آدم فقیری است و من میخواهم کمکی به او بکنم . در ضمن نمیخواهم مجانی باشد تا شخصیتش محفوظ بماند و او هم به پول مجانی گرفتن عادت نکند . برای همین، کاهوهایی را که کسی نمیخرد برمیدارم .» (5) سید مرتضی و کاغذ فقهاسیدمرتضی، دهکدهای از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود تا عوائد آن صرف تالیفات مجتهدان شود . یک بار که قحطی شدیدی پیش آمد، مردی یهودی برای تحصیل چاره اندیشید که در نزد سید به تحصیل علم نجوم بپردازد . به این ترتیب، او پولی دریافت میکرد و به مصرف ضروریات زندگی میرساند . پس از اندکی، وی از مشاهده این شیوه و رفتار نیک به دین اسلام گروید . (6) بحرالعلوم و همسایه گرسنهفقیه بزرگوار، سیدجواد عاملی، مشغول شام خوردن بود که در به صدا درآمد; خادم استادش بحرالعلوم بود که میگفت: آقا منتظر شماست . سید با عجله روانه شد و تا چشم بحرالعلوم به او افتاد، با تندی گفت: خجالت نمیکشید؟ از خدا نمیترسید؟ مردی از برادران تو هر شب و روز با خرمای زاهدی (خرمایی درجه پایین) که قرض میگیرد، زندگی را میگذراند و هفت روز است که طعم برنج و گندم را نچشیده است . امروز برای شام نزد بقال رفته تا باز خرما بگیرد; ولی بقال جوابش کرده و او هم دستخالی نزد خانوادهاش برگشته است . تو غذا میخوری و همسایهات بی شام است؟! سیدجواد گفت: والله از حال او آگاه نبودم . بحرالعلوم پاسخ داد: اگر مطلع بودی که یهودی میشدی! این غذای مرا بگیر و این کیسه پول را هم بردار و برو غذا را با او بخور و پول را هم در خانهاش بگذار . من شام نمیخورم تا تو برگردی . به این ترتیب، سیدجواد روانه خانه همسایه شد و شب بیشام آنان را به شبی به یادماندنی تبدیل کرد . (7) حاج شیخ عبدالکریم حائری و پیرمرد مریضشبی زمستانی، زن فقیری در خانه حاج شیخ را به صدا درآورد . خادم در را باز کرد و زن ناله کنان گفت: شوهرم مریض است، نه دوا دارم، نه غذا و نه زغال . وی پاسخ داد: این موقع شب که نمیشود کاری کرد، آقا هم الان چیزی ندارد کمک کند . زن نا امیدانه برگشت . حاج شیخ که بخشی از سخنان آن دو را شنیده بود، خادم را صدا زد و گفت: اگر روز قیامتخدا از من و تو بازخواست کند که در این ساعتشب بنده من به در خانه شما آمد، چرا ناامیدش کردید، چه جوابی داریم؟ منزلش را میشناسی؟ خادم جواب مثبت داد و در پی آن حاج شیخ و خادم راهی خانه او شدند . حاج شیخ به خادم گفت: برو و از قول من به صدرالحکما بگو همین الان بیاید و این مریض را معاینه کند . نسخهاش را نیز در همان لحظات به حساب حاج شیخ گرفت . آنگاه به دستور او نیمه شب به خانه علاف (8) رفت و یک گونی زغال و غذا آورد . بعد گفت: روزی چقدر گوشتبرای منزل ما میگیری؟ خادم گفت: هفتسیر . گفت: نصف آن را هر روز به این خانه بده . آن نصف دیگر هم، برای ما فعلا بس است . بعد از آن، هر دو بلند شدند و خانه گرم پیرمرد را ترک کردند . (9) سید رضی و فروشنده فقیرسید رضی تعداد زیادی کتاب به ارزش ده هزار دینار خرید و آنها را به خانه برد . وقتی کتابها را بازبینی میکرد، متوجه شد فروشنده در حاشیه یکی از آنها، یک بیتشعر نوشته است که مضمونش این است: «به دلیل احتیاج کتابهایم را فروختم .» سید، کتابها را جمع کرد و در پی فروشنده روانه شد . وقتی او را یافت، کتابها را برگرداند و پول آنها را هم به او بخشید . (10) ملاهادی سبزواری و فقرامرحوم ملاهادی سبزواری غله ملکی خود را با دستخود وزن میکرد و سهم زکات آن را خارج و در بین فقرا تقسیم مینمود و علاوه بر ادای حقوق واجب، سالهای متمادی هر عصر پنجشنبه تمام فقرای شهر در خانهاش جمع میشدند و او خود درب منزل میایستاد و به هر یک به تناسب، وجهی میداد . آخر ماه صفر هم مجلس سوگواری برقرار میکرد و از فقرا دعوت میکرد و نان و غذا و پول به آنها میداد . ایشان در اوایل جوانی که در مشهد تحصیل میکرد، تمام مغازههای موروثی را به تدریج فروخت و در راه خدا انفاق کرد، حتی آب و ملک فامن سبزوار را هم فروخت و وجهش را بین فقرا تقسیم کرد . (11) صاحب فصول و لحظات آخراز صاحب فصول پرسیدند: اگر بدانی مرگ تو نزدیک شده است و چند ساعتی بیشتر از عمر تو نمانده است، چه میکنی؟ گفت: روی سکوی منزلم مینشینم تا حاجات مردم را برآورم، شاید کسی بیاید و از من حاجتی بخواهد، هرچند آن نیاز، استخارهای باشد . (12) رجبعلی خیاط و حکایت چلوئیبر دیوار مغازهای تابلویی با این عبارت به چشم میخورد: «نسیه داده میشود حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت میشود .» وقتی از صاحب مغازه دلیل آن را میپرسند، میگوید: دیر زمانی، وضع ما خوب بود . روزی سه، چهار دیگ چلو میفروختیم تا اینکه یکباره اوضاع، زیر و رو شد و کار ما از سکه افتاد، چندان که روزی یک دیگ هم مصرف نمیشد . رجبعلی خیاط را میشناختم که نفس و نفس پاکی دارد . سراغش رفتم و حال و روزم را گفتم . پاسخ داد: به کسی مربوط نیست . همهاش تقصیر خودت است که مشتریها را رد میکنی! توبه تقصیر خود افتادی از این در محروم از که مینالی و فریاد چرا میداری! گفتم: ولی من تا حالا کسی را رد نکردهام! شیخ برافروخته شد و گفت: آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود، بار آخر او را هل دادی و از در مغازه بیرون کردی، مگر او مشتری نبود که او را راندی! ! شرمنده و سراسیمه بیرون آمدم و دنبال سید گشتم و به هر صورتی بود، پوزش خواستم و از همان روز تصمیم گرفتم این تابلو را نصب کنم و از آن زمان دوباره در به پاشنه دیگر چرخید و خیر و برکتبه زندگی من روی آورد . (13) امام خمینی رحمه الله و خدمتبه شاگردآیت الله عزالدین زنجانی میگوید: در ایامی که به درس اسفار امام خمینی رحمه الله میرفتم به بیماری «حصبه» دچار شدم . فصل زمستان بود . آن موقع، حصبه بیماری خطرناکی به شمار میآمد . منزل ما در گذر جدا بود و منزل امام در حوالی همان گذر بود . ایشان بعد از اطلاع، هر صبح و شب به عیادت من میآمد; یادم هست که ایشان یک شب به عیادت من آمده بود و دکتری هم قبل از ایشان آمده بود و چون داروی اشتباهی داده بود، حالم بسیار بد بود . امام در آن شب زمستانی به دنبال طبیبی رفت و او را به خانه آورد و بعد از بهتر شدن حالم، خانه را ترک کرد و آنگاه وسایل انتقال مرا به بیمارستان فراهم کرد . (14) امام خمینی رحمه الله و خدمتبه زائراندر یکی از سالها، امام با چند تن از علمای دیگر، برای زیارت مرقد حضرت امام رضا علیه السلام به مشهد رفت و در آنجا خانهای اجاره کردند . آنان هر روز بعد از ظهر به طور دسته جمعی به حرم مطهر میرفتند و پس از زیارت و دعا به خانه مراجعت میکردند و در حیاط مینشستند و چایی میخورند . امام هم هر روز همراه بقیه به حرم میرفت . ولی پس از زیارت، زودتر برمیگشت و حیاط را جارو میکرد; فرش را میانداخت و چای آماده میکرد . روزی یکی از همراهان پرسید: حیف نیستبرای خاطر دوستان و پذیرایی از آنان دعا و زیارت را مختصر میکنید؟ پاسخ داد: ثواب این کار از زیارت و دعا کمتر نیست . (15) امام خمینی رحمه الله و وصیتبه خدمتامام خمینی رحمه الله در وصیت نامه اخلاقی خود به فرزندش مینوسید: «پسرم، از زیر بار مسئولیت انسانی; که خدمتبه حق در صورت خدمتبه خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دستاندرکاران نیست . و دست و پا برای به دست آوردن مقام هرچه باشد، چه مقام معنوی و چه مادی مزن، به عذر آنکه میخواهم به معارف الهی نزدیک شوم یا خدمتبه عبادالله نمایم که توجه به آن از شیطان است، چه رسد که کوشش برای به دست آوردن آن .» (16) پینوشت: 1) اصول کافی، ج1، ص37 . 2) همان، ج3، ص282 . 3) مجله پیام انقلاب، ش 98 . 4) مردان علم در میدان عمل، ج1، ص236 (منبع اصلی مقاله) . 5) همان، ج1، ص240 . 6) فقهای نامدار شیعه، ص61 و 64 . 7) فواید الرضویه، ص86 . 8) کسی که کاه و جو و گندم و زغال و هیزم میفروشد . 9) مجله نور علم، ش11 . 10) مردان علم در میدان عمل، ج1، ص230 . 11) همان، ج1، ص254، به نقل از شرح زندگانی ملاهادی سبزواری، ص5 . 12) پندهایی از علما، ص31 . 13) تندیس اخلاص، صص 24 - 21 . 14) مجله حوزه، ش24، ص36 . 15) مردان علم در میدان عمل، ج7، ص170 . 16) جلوههای رحمانی (نامه عرفانی حضرت امام به حاج سید احمد خمینی)، ص40 و 41 . |